دبیر بخش هنرهای تجسمی
https://srmshq.ir/9syj30
بهار آغازی دوباره است. از نو ساختن. از نو شروع کردن. فرصتی دوباره تا مثل درختان لباسی نو بر فکر و جسم و جانمان بپوشیم و راهی روزهای جدیدی از زندگی شویم. زندگی پر از هیجان میشود وقتی بدانی قرار است خودت تمامی ساختارش را طراحی کنی، برایش تلاش کنی و به آن بوی و رایحهای از جنس محبت و دوستی ببخشی و درنهایت تمام اعتمادت را به کسی که تو را خلق کرده است ببندی و در آخر خواهی دید که تو به دنیا آمدی تا اثر و نتیجهای در این دنیا داشته باشی حتی اگر این فایده نتیجه حضور تو در حد بستن شاخه شکسته درختی در دل جنگل باشد یا نقش بستن ایده هنرمندی بر دیوار شهر یا کلماتی که از ربان شاعری رقصکنان بر کاغذ مینشینند.
چند سالی است موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان از اواخر اسفندماه تا اواسط اولین فصل بهار به استقبال و برگزاری نمایشگاه آثار هنرمندان و دانشجویان هنر کرمان میرود. آثار رسیده توسط تعدادی از هنرمندان کرمان داوری میشود تا سطح کیفی قابلتوجهی به مخاطبان ارائه گردد. مرجان افشاری راد خبرنگار نشریه به سراغ دو داور این اتفاق هنری رفت که هرکدام در فضای دانشگاهی و آموزشی هنر شهر فعالیت دارند. گفتوگو با مژگان اربابزاده عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان و رضا اکبرزاده عضو هیئتعلمی دانشکده صبا دانشگاه باهنر کرمان خواندنی است.
«بهار، فصل بیهوده» عنوان یادداشت فرزاد شکاری است وی به بررسی فرم و محتوای آثار تجسمی نمایشگاهِ «به تماشای بهار» پرداخته است. این نویسنده سعی کرده است تا در یادداشتی کوتاه و موجز به تمامی نکاتی که ممکن است در حین دیدن کل مجموعه به چشم مخاطب بیاید اشاره کرده است.
کوروش تقی زاده نویسنده همراه سرمشق قبل از چاپ آخرین شماره نشریه در سال ۹۷ به دیدن نمایشگاه نقاشیهای علی آرمین با عنوان «طبیعت- بیجان » در گالری دیبا رفت. او که سعی میکند در تمامی اتفاقات هنری گالریهای شهر حضور داشته باشد تنها برای نمایشگاهی یادداشت مینویسد که جرقهای در ذهن و احساس او بزند تا بتواند دست به قلم شود و آثار هنرمند را توصیف و بررسی بکند.
https://srmshq.ir/9g8hc3
موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان گنجینهای بسیار غنی از آثار بهترین هنرمندان ایرانی و خارجی دنیا دارد و یکی از مهمترین فضا مکانهای هنری در کرمان است. سالها پیش گروهی با در نظر داشتن این پیشینه، از مدیریت موزه سؤال میکردند که علاوه بر این گنجینه موزه چه خروجی دیگری دارد و بازتاب فضای هنری شهر در موزه چیست؟ «به تماشای بهار» یا همان سالانه نقاشی کرمان حدوداً ۱۲ سال پیش در پاسخ به همین گروه به راه افتاد. بعد از مدتی نام آن به «در آغوش بهار» تغییر کرد اما دوباره عنوان «به تماشای بهار» را بر خود گرفت.
این نمایشگاه که در ابتدا با نمایش ۱۷ یا ۱۸ تابلوی نقاشی کار خود را آغاز کرده بود بعد از افتتاح فاز دوم موزه آثار بیشتری را بر روی دیوار خود برد.
به گفته مدیر موزه هنرهای معاصر کرمان، فراخوان «به تماشای بهار» ۹۸ در اواخر دیماه ۹۷ منتشر شد. در پاسخ به این فراخوان حدوداً ۴۵۰ اثر نقاشی به موزه رسید که بعد از داوری تعداد ۱۴۰ اثر انتخاب و از ۲۵ اسفند تا ۲۲ فروردین برای نمایش روی دیوار قرار گرفت.
میثم ثمررخی همچنین با بیان این نکته که عنوان واقعی نمایشگاه «سالانه نقاشی کرمان» است و از مجسمه بیشتر برای دیزاین کردن فضاهای خالی استفاده میشود، در مورد دیگر آثار «به تماشای بهار» میگوید: «تعداد آثار حجم خیلی کمتر از بقیه آثار بود و چون همه آثار حجم متعلق به اساتید این رشته بود دیگر وارد مرحله داوری نشد و تمام آنها به نمایش درآمد. در گونه هنر مفهومی هم کلاً ۳ اثر به موزه عرضه شد که یکی از این آثار امکان ارائۀ طولانیمدت برایش وجود نداشت و دو اثر دیگر در موزه عرضه شد.»
مدیر موزه میافزاید: «این نمایشگاه در واقع به نوعی گزارشی از وضعیت سالانۀ نقاشی در کرمان است و سعی دارد به فضای نقاشی در سال پیش از خود نگاه داشته باشد؛ مثلاً اگر تعداد نمایشگاههایی که آثار اکسپرسیون را نمایش میدهند بیشتر باشد ما هم سعی میکنیم این نوع آثار را در «به تماشای بهار» بیشتر بگنجانیم.»
ثمررخی با بیان اینکه این موزه ادعایی روی کیفیت آثار به نمایش داده شده ندارد، میگوید: «همین که میبینیم نمایشگاهی با ۱۷-۱۸ کار شروع شده و الان به اینجا رسیده برای ما راضی کننده است.»
اما قضاوت در مورد کیفیت آثار، چگونگی برگزاری نمایشگاه، نحوۀ چیدمان آثار و مسائلی از این دست چیزی نیست که بشود در یک جمله خلاصهاش کرد؛ و بر هیچکس پوشیده نیست که اگر تنها نمایشگاه برگزار شود و بعد از جمع کردن آثار همه چیز فراموش شود، حتی یک حرکت مستمر ۱۲ ساله هم میتواند به اثربخشی قابلتوجهی نرسد.
به همین منظور و برای آسیبشناسی «به تماشای بهار» پای صحبت دو نفر از داوران آخرین دوره آن نشستیم و با ایشان به تماشای بهار رفتیم.
مطالبی که در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی سرمشق با مژگان اربابزاده و رضا اکبرزاده است.
https://srmshq.ir/94tod1
مژگان اربابزاده کارشناسی نقاشی را در دانشگاه باهنر و کارشناسی ارشد همین رشته را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به پایان رسانده و از دانشگاه الزهرا هم مدرک دکترای پژوهش هنر را اخذ کرده. او نزد اساتیدی چون محمد هژبر، مجسمهساز و زندهیاد محمد امام، نقاش تلمذ نموده و تاکنون در چندین نمایشگاه گروهی شرکت داشته و چند نمایشگاه انفرادی از آثارش را نیز برگزار نموده است. او ۸ سال است که در برگزاری «به تماشای بهار» با موزه هنرهای معاصر صنعتی همکاری داشته که همین موضوع موجب گفتوگوی پیش رو با اوست.
«به تماشای بهار» ۱۲ سال است که بهطور منسجم برگزار میشود؛ آیا به نظر شما اکنون توانسته به یک جریان هنری تبدیل شود؟
در این ۸ سالی که من با این نمایشگاه مشارکت دارم خصوصاً دو سال اخیر، به نظر من یک سیر رو به تکامل داشته؛ به این دلیل که فکر میکنم مدیریت موزه سعی کرده نسبت به نقدهایی که به نمایشگاه شده مقداری حالت گشودگی داشته باشند و تعامل بیشتری را با قشرهایی که در حوزه فرهنگ و هنر کرمان فعالیت دارند، برقرار کنند که امیدوارم این مسئله باعث بشود که این برنامه همچنان این سیر صعودی را طی کند و شاهد این باشیم که چه از لحاظ داوری و چه از لحاظ فیدبک و بازخورد، شرایط بهتری داشته باشیم.
همانطور که شما گفتید با این سابقه ۱۲ ساله «به تماشای بهار» میتواند قابلیت این را داشته باشد که به جای یک نمایشگاه سالیانه به یک رویداد هنری سالیانه تبدیل شود. من فکر میکنم خصوصاً امسال میتواند مقداری به این هدف نزدیک شده باشد.
یعنی هنوز به یک رویداد هنری سالیانه تبدیل نشده؟
خیر. حتماً تأکید میکنم که باید یک سری آیتمها و معیارها خصوصاً در رابطه با داوری آثار و طیف آثاری که شرکت داده میشود در نظر گرفته شود تا بتوانیم به سطحی برسیم که به یک رویداد هنری تبدیل شود، یعنی سعی کند در عین اینکه مردمگرا باشد و بستری را فراهم کند که سطح فرهنگ را بالا ببرد، به عبارتی فرهنگساز هم باشد. چون موزه مثل یک گالری خصوصی نیست که یک قشر مخاطب خاص داشته باشد. برای رسیدن به آنجا هنوز جای کار دارد.
چطور میشود این کار را کرد؟ یکی از چیزهایی که اشاره کردید داوری بود ممکن است، بیشتر توضیح بدهید که داوری چه مشکلی در این دوره داشته؟
البته در مقایسه با دورههای قبلی من فکر میکنم با انتخابهایی که صورت گرفته و طیف شخصیتهایی که برای داوری شرکت داده شده بودند، سعی بر این بود که نسلهای مختلف، سبکهای مختلف و ژانرهای مختلف هنری را جوابگو باشد ولی همچنان فکر میکنم ایراداتی وارد است؛ مثلاً فکر میکنم داوری اخیر خیلی پرتعداد بود...
https://srmshq.ir/tcpkwe
رضا اکبرزاده فارغالتحصیل رشته نقاشی از دانشگاه باهنر و ارشد تصویرسازی از دانشگاه شاهد تهران است. او در حال حاضر یکی از مدرسان رشته نقاشی دانشگاه باهنر و مدیر گروه بخش هنر اسلامی در همین دانشگاه است. در کارنامهاش سابقهي برگزاری چند نمایشگاه انفرادی و چندین نمایشگاه گروهی را دارد اما به طور کل معتقد است: «هنرمند باید برای خودش کار کند و قرار نیست کسی راجع به کار یک هنرمند نظر بدهد.»
او در «به تماشای بهار» سال ۹۸ جزو هیئتداوران برای انتخاب آثار نقاشی ارسالی بود. در همین مورد با او به گفتوگو نشستیم.
دوست دارم از زبان شما تفاوت نمایشگاه امسال با سالهای قبل را بدانم؟
به تماشای بهار امسال نسبت به سه چهار سال اخیر، یعنی از زمان افتتاح فاز دوم موزه، اصلاً تفاوتی نداشت چون فاز دوم موزه که افتتاح شده، فضای زیادی داریم، پس برای پر کردن فضای موزه آثار زیادی لازم است، گنجایش آن در حد همین صد و ده تا صدوبیست اثر است که در به تماشای بهار امسال نمایش داده شده؛ یعنی همانطور که گفتم امسال نسبت به سه چهار سال اخیر تغییر کمیت نداشته، ولی نسبت به سالهای قبل از راهاندازی فاز دوم تعداد آثار بسیار تغییر کرده.
تفاوت کیفی چطور؟
کیفیت هم همینطور؛ همه بهنوعی به فراخوانی که موزه برای به تماشای بهار میدهد، پاسخ مثبت میدهند. بهخصوص طیف وسیع دانشگاهی ما که اکثراً هم از دانشگاه باهنر هستند. در حال حاضر مخاطب ما یک قشر تحصیلکرده است و بچههایی که برای این نمایشگاه آثارشان را ارسال میکنند، کارهایشان به یک استاندارد خاص رسیده است. در میان هیئتداوران هم از هر نسلی یک نماینده بود و همه هم تحصیلکردههای این رشته بودند، در مجموع گروه کارشناسی خوبی روی آثار قضاوت کردند. هر کاری رأیگیری میشد و کلی سبک سنگین میشد تا روی دیوار بیاید.
ممکن است در مورد شیوه داوری هم توضیح دهید؟
وقتی ما شروع به داوری کردیم نزدیک به ۴۰۰ کار در سه حیطه مختلف نقاشی، مجسمهسازی و هنر مفهومی به دستمان رسیده بود. از بین اینها ۱۱۰-۱۲۰ تا کار خوب در حوزه نقاشی انتخاب شد و سعی هم بر این بود که از هر کسی حداقل یک کار انتخاب شود؛ چون افرادی بودند که سه چهار تا کار فرستاده بودند. البته بعضی از این افراد آنقدر کیفیت کارشان بالا بود که هر دو سه کارشان انتخاب شد. شیوۀ داوری هم به این شکل بود که کارها را کنار دیوار میچیدیم و برای تکتک کارها رأیگیری میکردیم؛ و کاری که رأی میآورد انتخاب میشد.
...
https://srmshq.ir/urhx63
به تماشای بهار، عنوان دوازدهمین دوره نمایشگاه گروهی هنر معاصر است که از اسفند ۹۷ تا فروردین ۹۸ در موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان برگزار شد. رویدادی که میتوان گفت سعی در ارائه جریانی دارد که ثمرات آنچه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت منتهی شود به معرفی هنرمندان جوان و خلاق درعرصۀ هنر معاصر ایران و مانند بسیاری از رویدادهای موازی خود در اقصی نقاط کشور، شکلگیری چنین رخدادهایی میتواند نشانهای از دغدغهها و حضور امید در پیکره جامعه هنری کشور باشد، از این رو بهتر است که به کیفیت آثار و چگونگی نمایش آنها بپردازیم تا عملکرد نهایی این جریان را بهتر مورد ارزیابی قرار دهیم. در قدم اول موردی که باید بیشتر بررسی شود و عمیقتر به آن اندیشید بیبرنامگی این رویداد است، بیبرنامگی و نبود چشماندازی روشن و راه گشا همواره نقطه ضعف اینگونه پروژههاست! که پروژه به تماشای بهار هم از این غائله مستثنا نیست، پراکندگی از لحاظ فرم و محتوا در آثار منتخب و نمایش آنها به گونهای ناسنجیده از آن دست نقصانهایی است که بهوضوح به چشم میآید، البته این گونهگونی چه در قالب فرم و محتوا و چه در مدیوم هنری به خودی خود به هیچوجه نمیتواند منفی باشد، اما امری که باید دقیقتر و آگاهانهتر مورد بررسی قرار گیرد پروسه سنجش و گزینش آثار است، در این میان با آثاری برمیخوریم که محصول مدیومهای مختلف هنری اعم از طراحی، نقاشی، حجم، صنایعدستی و حتی هنر مفهومی هستند و در اینجا باید پرسید با چه معیاری چنین آثار متفاوتی از لحاظ ماهیت و رویکردشان به هنر را کنار یکدیگر قرار داده و آنها را در قالب یک نمایش گروهی برپا ساختهاند! بهطور مثال همجواری آثاری از هنر صنایعدستی و هنر مفهومی! که اساساً رویکرد و فلسفه آنها در زمینه هنر بسیار متفاوت از یکدیگر است
...
دبیر بخش سینما
https://srmshq.ir/gtpwde
پیش از آغاز هر سخن، بایستی این نکته را به خوانندگان ارجمند ماهنامۀ سرمشق یادآور شوم که این نوشتار، خوانش فردی -و به بیانی دقیقتر- نگاه شخصی نگارنده، در رویارویی با نگارههای علی آرمین است. همواره، در مواجهه با هرگونه پدیده -بهویژه پدیدههای بحثبرانگیز هنری- شرط نخست برای سخن گفتن از آن پدیده و یا قلم در دست گرفتن و نوشتن پیرامون آن پدیده، این بوده که اثر، مرا با خود درگیر ساخته و همراه نماید. هر زمان اثری توانسته بر دلوجان من چنگ افکند، در حقیقت در ذهن من ادامه یافته و این پیش از هر چیز، نمایانگر پویایی نهفته در جانمایۀ اثر است.
ویژگی که در آثار علی آرمین نیز به چشم میخورد؛ نیز همین پویایی آثارش است. در بیانیۀ آغاز نمایشگاه، تکیۀ هنرگر را بر فلسفۀ اگزیستانسیالیسم (برآمده از مکتب اصالت وجود) که در دیدگاههای فلسفی- ادبی پیروان آن مکتب همچون ژان پل سارتر و آلبرکامو به چشم میخورد؛ بهوضوح میبینیم. آرمین، پیبنیان آثارش را بر همین دیدگاه فلسفی بنانهاده است. بر مبنای این نگرۀ فلسفی، اصالت وجود آدمی چرایی او را میسازد. انسان خواهناخواه بدین جهان پای گذاشته و بهتر است که سر در پی چرایی وجود خویش نگذارد؛ چراکه سرانجامی جز سرگشتگی نخواهد داشت. پس بهتر است بهجای اینکه به چرایی وجود خویش در این جهان بیندیشد؛ اصل «وجود»، «تنهایی» و «رهاشدگی» خود را در پیکرۀ این هستی بپذیرد و بکوشد تا خودش چرایی وجود خود را بسازد. در این نگره، انسان، خود مسئول کارهای خویشتن است. این «تنهایی» و «رهاشدگی» نشئتگرفته از مکتب اگزیستانسیالیسم، در جهانبینی و بهتبع، در آثار آرمین نیز به چشم میخورد.
...